این مقاله در فصلنامه نقد کتاب کودک و نوجوان، شماره 21، بهار 1398 منتشر شده است:
چکیده
پرورش هوش اخلاقیِ کودکان و نوجوانان و هنجارپذیری آنان در این زمینه، از منظرهای گوناگون و از دیرزمان محور موضوعیِ دانشهای تعلیم و تربیت، روانشناسی، جامعهشناسی و حتی فلسفه بوده و از سوی دیگر، آثار منظوم و منثور در درازنای تاریخ
ادبیات، مَحمِل و ابزار این دست از آموزهها و آموزشها به شمار میرفته و از همین روی بخش سترگی از سنت ادبی دستکم در ایران، با عنوان «ادبیات تعلیمی» به انتقال آموزههای اخلاقی به این گروه از مخاطبان معطوف بوده است. با توجه به تقسیم چهارگانه رویکردهای ارتباطی در حوزه آموزش و پرورش به «آموزندگی»، «پرورندگی»، «رَهیاری» و «آسانسازی»، بروندادهای این سنت را از دید رویکرد ارتباطیاش با مخاطب، میتوان آموزگارانه و «تلقینی» خواند که رویکرد نوپدید آسانسازانه و «تسهیلی» در رقابت با آن و در برابر آن، جای میگیرد.
این جُستار با توجه به کاوشها و پیشنهادهایِ نظری مطرح در چارچوب ادبیات تسهیلگریِ اخلاقی مبتنی بر چهار رویکرد دانشبنیاد، گرایشبنیاد، خواهشبنیاد و کنشبنیاد به بررسی پنج جلد نخستِ یکی از تازههای نشر در حوزه تربیت اخلاقی کودکان و نوجوانان با عنوان «مجموعه اشکان و اشکانه» نوشته ابراهیم حسنبیگی میپردازد و به شماری از کاستیهای آن ناظر به چارچوب یاد شده اشاره میکند.
کلیدواژگان
هوش اخلاقی، تلقین، ادبیات تعلیمی، تسهیلگری، اندیشهورزی، اخلاق دینی.